6552 - فرصتسوزی سهماهه دولت در معرفی سکاندار اقتصادی کابینه / قمار مدعیان اصلاحات روی «مذاکره» و «ترامپ» ۱۴۰۴/۰۲/۲۷
فرصتسوزی سهماهه دولت در معرفی سکاندار اقتصادی کابینه
۱۴۰۴/۰۲/۲۷
معرفی نامزد تصدی وزارت اقتصاد به مجلس برای چندمینبار به تعویق افتاد و این در حالی است که بیش از دو ماه و نیم است دولت وزیر اقتصاد ندارد و فاقد فرمانده اقتصادی کابینه است.
هفته گذشته قرار بود بعد از دو ماه وزیر پیشنهادی معرفی شود اما معاون پارلمانی رئیسجمهور اعلام کرد که این کار تا هفته آینده (هفته جاری) به تأخیر افتاده است.
در حالی که انتظار میرفت بیعملی دولت در اینبار طی هفته جاری به پایان برسد، اینبار الیاس حضرتی رئیس شورای اطلاعرسانی دولت گفت معرفی وزیر اقتصاد تا هفت خرداد به تأخیر افتاده است! وی در توجیه این تأخیر گفت: «دولت ترجیح داد که بعد از انتخابات هیئترئیسه مجلس در ۷ خرداد که سیمای مجلس جدید میشود و مجلس به یک ثباتی بابت هیئترئیسه میرسد؛ گزینه وزارت اقتصاد را معرفی کند. من فکر میکنم بعد از ۷ خرداد قطعاً این کار صورت خواهد گرفت و یک الی دو روز مانده به ۷ خرداد اسم فرد مورد نظر معرفی میشود».
این اظهارات و توجیه جدید در حالی است که بررسی صلاحیت گزینه پیشنهادی در کمیسیونهای تخصصی و از سوی نمایندگان ربطی به انتخابات هیئترئیسه ندارد و پیشبینی نمیشود که تغییر چندانی هم اتفاق بیفتد اما به تأخیر انداختن ماجرا تا آن تاریخ و سپس زمان گذاشتن مجلس برای بررسی صلاحیت فرد پیشنهادی به این معناست که دولت بهخاطر سه ماه فقدان سکاندار اقتصادی کابینه هیچ دغدغهای ندارد! عبدالناصر همتی روز ۱۲ اسفند سال گذشته به خاطر سوءمدیریت و نقشآفرینی در دامن زدن به تورم، استیضاح و برکنار شد و از آن زمان تا امروز، نفر جایگزین معرفی نشده است.
بلاتکلیف ماندن سکانداری اقتصادی دولت ظرف 66 روز در حالی است که برخی مدیران و حامیان دولت بارها مشکلات اقتصادی را به مذاکره با آمریکا گره زدهاند و این در حالی است که تعیین تکلیف وزارت اقتصاد از سوی دولت، جزو بدیهیترین وظایف است و هیچ ربطی هم به مذاکره و نظایر آن ندارد. بیعملی در این زمینه حتی صدای حامیان دولت را هم درآورده است، چنان که روزنامه هممیهن چند روز قبل نوشت: «دولت چهاردهم فارغ از حوزه سیاست خارجی و چند وزارتخانه معدود، اگر نگوییم نمره قابل قبولی نمیگیرد، حداقل میتوانیم بگوییم که اقدام ملموس و محسوسی در تغییر وضعیت موجود که وعده آن را داده بود، انجام نداده است... تقویم روزهای پایانی اردیبهشتماه سال ١۴٠۴ را نشان میدهد. از عمر دولت، حدود ده ماهی میگذرد. نگاه افکار عمومی بیش و پیش از هر گزاره و گزینهای به سمتوسوی مذاکرات هستهای جلب و معطوف است و حال و هوای مذاکرات را رصد میکند. در داخل مرزها اما موضوع حساسیتبرانگیز و مورد سؤال، عملکردهای روتین و روزمره دولتمردان در رتق و فتق امور اجرائی است. از مدیریت مبحث ناترازی تا قیمت اقلام و کالاهای معیشتی و عمل به وعدههای اندک اما مهم دولت که وعده تغییر وضعیت موجود را داده و موجب تکانه مثبت در سرمایه اجتماعی شده بود. در شماری از حوزهها، شاهد تغییر و تصحیح رویکردها و روندها نبودهایم و اگر مذاکرات آغاز نشده بود، معلوم نیست در این برهه زمانی با چه وضعیتی روبهرو بودیم و شماری از دولتمردان چه کارنامهای برای عرضه و ارائه داشتند.
این روزنامه افزوده بود: شاهد آن هستیم که اقتصاد، چند ماه اخیر را بدون متولی اصلی خود سپری کرده است. درست است که دولت مقصر حذف وزیر اقتصاد پیشین نیست؛ اما روند گزینش وزیر تازه هم بسیار کُند و بیتوجه به شرایط خاص موجود اقتصاد پیش رفته است. در واقع، اگر دولت فعال مایشاء در حوزه مذاکرات، نوسانات ارزی و دیگر متغیرها نیست؛ در اعمال قدرت حکمرانی، قادر به کنترل و نظارت درونساختاری با ابزارهای موجود هست.
از سوی دیگر روزنامه اعتماد وابسته به الیاس حضرتی اذعان کرد: برخی کالاهای اساسی به خاطر گرانی تبدیل به کالای لوکس برای مردم شده است. افزايش سرسامآور قيمت كالاهاي اساسي بهويژه پروتئينهاي حيواني مانند گوشت قرمز و لبنيات، موجب تغييرات اساسي در الگوي مصرف غذايي شده است... افزايش قيمتها به دليل سياستهاي ارزي است... صادرات برخي محصولات نيز در افزايش قيمتها بيتاثير نبوده است و همه اين عوامل دست به دست هم دادند تا قيمت حبوبات به عنوان يكي از مهمترين اقلام جايگزين گوشت و پروتئين افزايش پيدا كند. دولت در اين شرايط نهتنها كنترل موثري بر بازار ندارد، بلكه برخي كالاهاي در اختيار خودش را هم گرانتر عرضه ميكند و به نظر ميرسد كه سياستهاي اقتصادي دولت نيز به افزايش قيمتها دامن زده است. همچنین روزنامه دولتی ایران هفته گذشته در گزارشی نوشت: شاخص مدیران خرید(شامخ) از رکود حکایت میکند. در شامخ فروردینماه ۱۴۰۴، از چالشهای جدی پیشروی کسب و کارها خبر میدهد. شاخص مدیران خرید(شامخ) کل اقتصاد، سال ۱۴۰۴ را با عدد 48.4 شروع کرده است. عددی نشاندهنده تداوم رکود و چالشهای جدی در مسیر تولید و اشتغال عواملی نظیر قطعی برق، نوسانات نرخ ارز و کاهش قدرت خرید خانوارها بهشدت بر فعالیت کسب و کارها تأثیر گذاشتهاند. از یکسو، تورم فزاینده با افزایش چشمگیر قیمت نهادههای تولید به همراه کاهش تقاضای مشتریان، منابع مالی شرکتها را تضعیف کرده و موجب شده بسیاری از بنگاهها نتوانند موجودی کافی را تأمین کنند. از سوی دیگر، نوسانات شدید نرخ ارز، در کنار تأخیر در تخصیص ارز و مشکلات گمرکی، هزینه و زمان واردات مواد اولیه را افزایش داده است.
روزنامه دنیای اقتصاد (از روزنامههای حامی دولت و رویکردهای اقتصادی آمیخته به شوک) هم در گزارشی با همین مضمون نوشت: شامخ کل اقتصاد در فروردین امسال نمره ۳۸.۴ را به خود اختصاصداده و شامخ بخش صنعت نیز در حدود ۳۴.۵ بوده است؛ نمراتی که هر دو نشان از تعمیق شرایط رکودی دارد. در فروردینماه موجودی محصول نهائی در انبار یا کارهای در حال تکمیل برای ششمین ماه متوالی کاهشی است.
قمار مدعیان اصلاحات روی «مذاکره» و «ترامپ»
مدعیان اصلاحات با اصرار و ابرام بر تداوم مذاکرات ضمن اتلاف زمان، شرطی کردن تدبیر امور و نادیده گرفتن توان داخلی به قمار دست زده و سرمایه سیاسی-اجتماعی را هدر میدهند.
طیف موسوم به اصلاحات که پیش از این با سپیدشویی و بزک چهره ترامپ، مذاکره را توجیه کرده و به آن اصرار داشت، اخیراً در تحلیل و تبیین شخصیت ترامپ عبارتی چون فاقد انتظام، بدون انسجام، دروغگو و غیر قابل اعتماد را به کار گرفته ولی کما فی السابق بر تنور مذاکرات میدمد.
در همین راستا، روزنامه زنجیرهای«آرمان ملی» طی مصاحبهای با تیتر «جایگزینی برای مذاکره نداریم» ضمن اصرار به مذاکره نوشت: «مذاکره، اساساً امری ضروری و غیرقابل انکار است، بهویژه در دورانی که کشور با مشکلات اقتصادی و فشارهای خارجی مواجه است. دولت آقای پزشکیان از ابتدا رویکرد تعاملی با جهان را اعلام کرد. شخص رئیسجمهور نیز پس از آغاز به کار، بارها تأکید کرد که مشکلات در حوزه روابط بینالملل باید حل شود؛ مگر در موارد خاصی چون رژیم صهیونیستی که اصول و مبانی انقلاب اسلامی اجازه نزدیکی با آن را نمیدهد. بنابراین، نقش دولت پزشکیان در گشودن مسیر مذاکره با آمریکا انکارناپذیر است».
این جریده در پاسخ به این پرسش که با وجود همزمانی تحریمها، ادامه مذاکرات ضعف یا تناقض با سیاست خارجی نیست، آورده است: «اینطور نیست. باید این نکته را در نظر گرفت که جایگزین مذاکره چیست؟ آیا تقابل، تحریم بیشتر، یا حتی جنگ؟ هر گزینهای غیر از مذاکره، راهحلی مسالمتآمیز نخواهد بود. زمانی که باب گفتوگو گشوده شده، دیگر بحث از مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم محلی از اعراب ندارد. اصل موضوع این است که مسائل باید حل شوند. حتی اگر لازم باشد ملاقات مستقیم بین رؤسای جمهور صورت گیرد، نباید از آن ابا داشت؛ مسئله اصلی حفظ منافع ملی است... تندروها تغییر نکردهاند. نگاه آنها به مسائل کشور همان است که بود؛ نگاه مبتنی بر تقابل و نفی عقلانیت تعاملی. این نگاه، برخاسته از نوعی جاهلیت سیاسی است که همواره مانع توسعه و تعامل بوده است. این افراد نه شرایط کشور را درک میکنند و نه میخواهند بفهمند که در دنیای امروز، هیچ کشوری با انزوا پیشرفت نکرده است. امروز کشورهای عربی منطقه در حال انعقاد قراردادهای میلیارد دلاری با آمریکا هستند؛ آنها فرصت را غنیمت میشمارند. اگر ایران در این مسیر تأخیر کند، عقب خواهد ماند و این عقبماندگی صرفاً اقتصادی نیست».
مدعیان اصلاحات که اعتقادی به برنامه جایگزین نداشته و تنها برنامه را در مذاکره با غرب بالاخص آمریکا تفسیر و تعبیر میکنند، اداره و تدبیر امور را تاحصول نتیجه مذاکرات معلق باقی گذاشته و چشم انتظار نتایج نشستهاند.
طیف مذکور در حالی صدر تا ذیل مسائل خرد و کلان را به تب و لرز ترامپ و مذاکره با دولت آمریکا گره زده است که دروغگویی و عدم تعادل ترامپ مشهود و مورد اذعان اشخاص همین جناح است.
سيد عطاءالله مهاجراني طی یادداشتی در روزنامه زنجیرهای «اعتماد» با تیتر «دروغهای ترامپ» نوشت: «دروغهاي ترامپ در سفر به منطقه غرب آسيا در رياض و دوحه يكي، دوتا نيست. اساسا شخصيت ترامپ شخصيتي با هويت دلالي است كه در فساد و عيش و عشرت در خانوادهاي بدنام پرورش يافته و با دروغ پرورده شده است. بديهي است كه دروغگويي وقتي با پديده ضدفرهنگ آمریکايي آميخته ميشود، ديگر دروغگو از طرح دروغهاي شاخدار خودداري نميكند. براي شناخت ماهيت و طبيعت ضد فرهنگ آمریکايي كتاب «آمريكا» نوشته «فرانتس كافكا» را ببينيد. دروغ و دغل و شارلاتانيسم جوهر حكمراني آمریکايي بوده و هست».
روزنامه زنجیرهای «ابتکار» نیز در سرمقالهای با تیتر «محکوم به توسعه هستیم!» ضمن اشاره به دغلبازی و نیت خصمانه ترامپ در قبال ایران آورده است: «هیچ ایرانی در نیت خصمانه ترامپ و عدم صداقتش در سخنان ابرازی تردید ندارد. همه میدانند که این سخنان حکم توزیع شیرینی پس از برد در زمین تجارت را دارد. هنر ترامپ تاجر، این است که همه چیز را علیه طرف مقابل صورتحساب میکند. در میانه معاملات بزرگ و چند تریلیون دلاری، گاهی با تعریف از قد و بالای شیوخ! و گاهی هم با تعرض به ایران، سعی در گرانفروشی و ارزان خریدن میکند. حقیقتا نوع نگاهش و شکل تعریفی که از شیوخ جوان دارد، برایم شخصیت یک جیببُر حرفهایست که با یک دست بر سر پسر پولدار و با دست دیگرش درحال زدن جیبش؛ تداعی میشود».
به نظر میرسد طیف غربگرا که بدون برنامه جایگزین «plan B» پیروز انتخابات شد و سکان دولت چهاردهم را در دست دارد، با پافشاری و اصرار به مذاکره عدم اتکاء به توان داخلی و اعتماد به جوانان را توجیه و بلانیاز میداند.
به عبارتی دیگر «اصحاب مذاکره» تنها راهگریز و گذار از وضعیت فعلی را در معامله و عقد قرارداد با آمریکا و غرب خلاصه کرده و به کمک رسانه این تفکر را ترویج میکنند.
علیایحال، حیات مدعیان اصلاحات وابسته به حصول نتیجه مثبت از مذاکرات است؛ به عبارت دیگر طیف غربگرا پیشروی و حرکت کشور را در گرو چراغ سبز ترامپ میدانند.
به زعم این قلم، اصرار و ابرام بر تداوم مذاکرات ضمن اتلاف زمان، شرطی کردن تدبیر امور و نادیده گرفتن توان داخلی حاصلی نخواهد داشت و مدعیان اصلاحات با تاکید و اتکا به این مسئله به قمار دست زدهاند؛ قماری که پیش از این نیز در دولت برجام به دوبرابر شدن تحریم، افزایش فشار، تهدید و ترور همچنین رکوردهای تورمی در مسکن، خودرو، معیشت و... منجر شد و دومینوی تعطیلی کارخانهها و مراکز تولیدی، بر باد رفتن فرصتها و ظرفیتهای ملی و... را به همراه داشت.