6601 - روزی نامه های غرب گدای ... ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
روزی نامه های غرب گدای ...
۱۴۰۴/۰۳/۱۱
دکان دو نبش اصلاحطلبی!
روزنامه هممیهن در سرمقاله خود با انتقاد از فاصلهگیری بدنه هوادار از اصلاحطلبی نوشت: «خطمشی اصلاحطلبی که از دومخرداد سال۱۳۷۶ آغاز شد، به مرور زمان و به دلایل گوناگون با چالشهای فراوانی مواجه شد. گرچه دوره ۷۶ تا ۸۴ بهترین دوره تاریخ جدید ایران [بخوانید به قهقرا بردن انقلاب و اندیشههای امام راحل] از اغلب جهات بود، ولی بیتوجهی اصلاحطلبان به تثبیت این دستاوردها ایران را وارد دوره سیاهی کرد که بدون تردید از اغلب جهات سیاهترین دوره تاریخ جدید ایران بود.»
هممیهن نوشت: «متأسفانه برای جبران این دوره و این ضعف پیشآمده وارد باتلاق ۸۸ شدند که بهجای بهبود، اوضاع را بدتر و امنیتی کرد و همه بدون استثنا زیان دیدند و دست تندترین نیروهای سیاسی را در عرصه عمومی باز کرد. البته افول اصلاحطلبان از پایان و حتی اواسط مجلس ششم آغاز شده بود و ریشه این افول نیز در عدول نسبی از برخی اصول پیشگفته بود. مشکل فقط افول اصلاحطلبی نبود؛ بلکه مترادف دانستن اصلاحات با اصلاحطلبی بود که عدهای شکست و عدم موفقیت یکی را به منزله شکست دیگری تلقی کردند.»
روزنامه هممیهن در تمجید از دوره 76 تا 84 به بهترین دوره و تأکید بر این نکته که باتلاق 88 اوضاع را بدتر و امنیتی کرد، به این نکته اشاره نکرده، دورهای که آن را به کسی نسبت میدهید که این دوره محصول آن فرد است، از قضا فتنه 88 و دمیدن بر این فتنه هم محصول همین شخص است. این خاتمی و همفکران او بودند که باتلاق 88 را برای موسوی متوهّم رقم زدند و کشور را 8 ماه به رمز آشوب تقلب به آتش کشیدند.
این روزنامه در بخش دیگری از این یادداشت آورده است: «مشکل بدتر این بود که برخی از منسوبین به اصلاحات سعی کردند که خود را متولی دائمی اصلاحطلبی بدانند و غیر خود را رد کنند؛ درحالیکه خودشان بیش از حد از این اصول عدول کردند و امروز هم برخی از آنان تحت همین اسم ولی با رسم دیگری عمل میکنند. در واقع، این مشکل محصول یک خطای انحصارطلبانه است. ابتدا باید از اصول اصلاحطلبانه دفاع کرد و هر گروهی که به آن اصول ملتزم است، حق دارد خود را اصلاحطلب بداند. همه نظرسنجیها نشان میدهند که هنوز اکثریت مردم شیوه اصلاحطلبی با تعریف فوق را بر هر شیوه دیگری برای بهبود امور خود ترجیح میدهند. اصلاحطلبی یک مغازه نیست!»
اگر امروز بخشی از اصلاحطلبان اراده کردهاند علیه بزرگان انحصارطلب خود شورش کنند و آنها را متهم به انحصارطلب کاسبکار میکنند، در اوج دوران اصلاحات بسیاری از دلسوزان، این انحصارطلبی و سوءاستفاده از نام اصلاحطلبی را هشدار داده بودند و آغازگر این هشدار، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب بود که جریانات سیاسی و افراد آن را به درستی میشناختند و از همینرو بود که فرمودند: «بنده معتقد به اصولگرای اصلاحطلبم». چراکه هیچگاه یک اصولگرای اصلاحطلب، اصولگرایی یا اصلاحطلبی را دکانی برای کاسبی و رسیدن به امیال نفسانی خود هزینه نمیکند.
کاهش ازدواج زنگ خطری که باید جدی گرفته شود
یکی از نگرانیهای جدی برای آینده کشور آمار پایین ازدواج جوانها و بهدنبال آن کاهش زاد و ولد است. بر اساس آمارهای داده شده، ازدواج در سال ١٤۰۳ به ٤٧٠هزار نفر کاهش یافته است که طی ۲۸ سال گذشته این آمار بیسابقه بوده است. براساس آخرین آمارها، رشد جمعیت کشورمان به ۷۲صدم درصد رسیده است که کمترین میزان رشد جمعیت در کشورهای غرب آسیا است. با این روند، ۲۰ سال دیگر میزان تولد و مرگ در کشور برابر خواهد بود. به گفته علیرضا رئیسی معاون وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سال ۱۴۸۰ جمعیت ایران به ۴۲میلیون نفر میرسد که نیمی از آنها سالمند خواهند بود. این در حالی است که جمعیت یکی از کشورهای همسایه ما در شرق کشور (پاکستان) به ۵۵۰میلیون خواهد رسید و دیگر کشور همسایه ما در غرب (عراق) به ۳۸۰میلیون نفر خواهد رسید.
پس از اجرای سیاستهای غیرکارشناسی کاهش جمعیت ایران در دهه ۷۰ و ۸۰ شمسی که متأسفانه موجب کاهش نرخ فرزندآوری به زیر نرخ جانشینی جمعیت شد!!! نکته بسیار مهم و تأملبرانگیز این است که حتی سیاستهای کاهش جمعیت در دهه ۷۰ این بود که نرخ موالید از حدود ۴.۳ به ۲ (یعنی به نرخ جانشینی) کاهش یابد و نه کمتر از آن؟! اما در عمل نرخ موالید به کمتر از حد خطرناک یعنی به کمتر از ۲ و حتی به حد فاجعهبار کمتر از یک نیز رسید و مسئولین مربوطه زنگ هشدار را به صدا درنیاوردند و آنقدر این مسئله به حد خطرناک رسید که رهبر انقلاب در مرداد سال ۱۳۹۰ مجدداً خطر کاهش جمعیت ایران را در سخنرانی خود تذکر داده و بهطور صریح اشاره کردند که تدبیر لازم برای افزایش جمعیت ایران به حداقل ۱۵۰میلیون جمعیت، در طول یک برنامه مشخص انجام شود. مقام معظم رهبری به خطاهای صورتگرفته در مورد کاهش جمعیت اشاره نموده و بهطور مشخص و علنی عبارت «خطا» را در مورد سیاستهای جمعیتی بهکار بردند. رهبر انقلاب در اردیبهشت سال ۱۳۹۳، سیاستهای کلی جمعیت را طبق بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی و پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ نموده و خواستار برنامهریزی مشخص برای اجرای سیاستهای جمعیتی و افزایش فرزندآوری شدند. سیاستهای جمعیتی در مجلس شورای اسلامی هم مطرح شد، اما با تأخیر در مهر ۱۳۹۹ به مرحله تصویب رسید! با وجود این مصوبه و تشویقهای قرارداده در قانون جوانی جمعیت هنوز دستگاههای متولی به این باور نرسیدهاند که کاهش جمعیت و افزایش جمعیت در کشورهای همسایه ایران یک تهدید جدی است.
بر اساس گزارش بانک مرکزی از آمار پرداخت وام ازدواج و فرزندآوری، در سال 1403، 615هزار و 693هزار فقره تسهیلات ازدواج به متقاضیان واجد شرایط اختصاص یافته بود. هرچند این رقم و تعداد رشد 30درصدی را نسبت به سال قبل داشته، اما بررسیها نشان میدهند در همین سال، 157هزار نفر کمتر تسهیلات ازدواج دریافت کردهاند و این به آن مفهوم است که یا ازدواج آنها با تأخیر حداقل یکساله انجام شده است و یا انگیزه آنها برای فرزندآوری را کاهش داده است و به کاهش جمعیت کمک کرده است. از سوی دیگر در سال 1403 میزان پرداخت وام فرزندآوری نیز با رشدی 6درصدی نسبت به سال 1402 به رقم 48هزار و 810 میلیارد تومان رسید. با وجود این، تعداد افرادی که این تسهیلات را دریافت کرده بودند نیز کاهشی 151هزار نفری پیدا کرد. این دستفرمان حرکت کردن برای آینده کشور بسیار خطرناک است و هرچه زودتر باید یک فکر اساسی کرد تا از این بحران کشور نجات پیدا کند.