روزی نامه های غرب گدای ...
۱۴۰۴/۰۳/۱۷
پذیرش «کنسرسیوم» بازی در زمین دشمن است
پیشنهاد «کنسرسیوم غنیسازی» در حالی مطرح میشود که پذیرش آن به عنوان یکی از گزینههای توافق در مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا یعنی قبول بازی در زمین دشمن با قوانین و قواعدِ پیشنوشته که ایران در تقنین و تنظیم آن دخیل نبوده است.
با طیشدن 5 دور از گفتوگوهای غیرمستقیم ایران وآمریکا، «کنسرسیوم غنیسازی» به عنوان یک طرح پیشنهادی در فضای رسانه مطرح است.
لازم به ذکر است، گزینه یادشده امتیاز ویژهای برای کشورهای دلباخته آمریکا و غرب در منطقه به همراه دارد این در حالی است که پذیرش این پیشنهاد فقط بر زحمت ایران افزوده و استقلال عمل را دچار چالش میکند.
مرتبط با همین موضوع روزنامه زنجیرهای «ابتکار» با نظر به این مسئله، ذیل گزارشی با عنوان «نقشه پنهان علیه ایران» در رابطه با کنسرسیوم نوشت: «روز چهارشنبه، وبسایت آکسیوس خبری منتشر کرد مبنی بر اینکه تهران آمادگی خود را برای ورود به یک توافق هستهای با ایالاتمتحده اعلام کرده است. این توافق که به طور غیررسمی با عنوان کنسرسیوم غنیسازی اورانیوم شناخته میشود، پیشنهاد میدهد که یک کنسرسیوم منطقهای برای غنیسازی اورانیوم تشکیل شود. با این حال، ایران بر این نکته تأکید کرده که ساختار این کنسرسیوم باید در خاک خود کشور مستقر گردد. این موضعگیری که از سوی یک مقام ارشد ایرانی مطرح شده، به طور ضمنی به این معناست که ایران احتمالاً از پذیرش کامل پیشنهادات استیو ویتکاف، فرستاده ویژه کاخ سفید خودداری خواهد کرد و در عوض ترجیح میدهد درباره جزئیات آن وارد مذاکره شود».
در این گزارش همچنین آمده است: «ایده ایجاد کنسرسیوم منطقهای غنیسازی یکی از اجزای محوری طرح پیشنهادی استیو ویتکاف است که هفته گذشته به ایران ارائه شد. این طرح در تلاش است تا میان سیاست سختگیرانه دونالد ترامپ مبنی بر ممنوعیت غنیسازی اورانیوم در ایران و خواستههای ایران برای ادامه این فعالیت در خاک خود، مصالحهای شکل دهد. ایران همواره بر ادامه غنیسازی اورانیوم در داخل مرزهای خود تأکید کرده و بهویژه از ایجاد ساختارهای خارجی که ممکن است تهدیدی برای امنیت ملی این کشور محسوب شود، اجتناب میکند. مقام ایرانی در واکنش به این پیشنهاد، با قاطعیت اظهار داشت: اگر کنسرسیوم در داخل ایران فعالیت کند، ممکن است ارزش بررسی داشته باشد؛ اما اگر مقر آن در خارج از کشور مستقر شود، قطعاً محکوم به شکست خواهد بود».
روزنامه زنجیرهای «آرمان ملی» نیز ذیل تیتر «حضور ایران در کنسرسیوم نیاز به ضمانت دارد» در مصاحبه با «صباح زنگنه» آورده است: «فضای به وجود آمده پیرامون مذاکرات بیشتر جنگ روانی و رسانهای آمریکا است که علیه ایران به راه انداخته است. هدف از این جنگ روانی نیز منفعلکردن مذاکرهکنندگان ایرانی است. از سوی دیگر آمریکا به دنبال این است که انتظارات زیاد را در سطح جامعه ایران درباره مذاکرات به وجود بیاورد. تصور آمریکاییها این است که با افزایش انتظارات مردمی مذاکرهکنندگان و حتی دولتمردان ایرانی تحت فشار افکار عمومی قرار خواهند گرفت که در نهایت به دادن امتیازاتی به آمریکا منجر خواهد شد. این استراتژی آمریکا از ابتدای مذاکرات تاکنون بوده است».
در ادامه این مصاحبه ضمن اشاره به «پیشنهاد تشکیل کنسرسیوم بین ایران و کشورهای منطقه» آمده است: «من معتقدم باید جزئیات این طرح بررسی شود و همه پیامدهای مثبت و منفی آن در نظر گرفته شود. از سوی دیگر باید مشخص شود که این طرح قرار است در چه زمانبندی صورت بگیرد وچه ضمانتهایی درباره آن وجود دارد... این یک واقعیت است که ایران نسبت به کشورهای منطقه از نظر فناوری هستهای پیشدستی و بالادستی دارد. با این وجود ایران از این آمادگی برخوردار است که دانش خود را در این زمینه در خدمت کشورهای منطقه قرار بدهد. نکته مهم اینکه اگر غرض از طرح موضوع این سندیکا این است که ایران از غنیسازی دست بکشند چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. حتی درخواست و نیت این موضوع نیز اشتباه است و ایران چنین درخواستی را نخواهد پذیرفت. نیتها و اهداف باید در این زمینه شفاف باشد. اگر قرار است ایران وارد یک کنسرسیوم منطقهای هستهای شود و پس از مدتی نتیجه و ثمری به همراه نداشته باشد و زمان از دست برود بهتر است از ابتدا چنین اتفاقی رخ ندهد... ایران در گذشته در سندیکای انرژی هستهای با فرانسه وارد شده بود و مبالغ هنگفتی نیز در این زمینه سرمایهگذاری کرده بود. با این وجود در یک مقطع زمانی فرانسه و برخی کشورهای دیگر اجازه ندادند ایران از عضویت در این سندیکا بهره ببرد. ایران در گذشته تجربه کنسرسیوم را از پشت سر گذرانده و به همین دلیل باید همه ابعاد و پیامدهای احتمالی این پیشنهادات بررسی و ارزیابی شود».
پذیرش «کنسرسیوم» یعنی تندادن به «جاسوسی صنعتی»
اگرچه پذیرش «کنسرسیوم غنیسازی» راهی دیپلماتیک برای رسیدن به یک توافق اولیه است اما تسلط بر منافع ملی و عمومی را به چالش میکشد؛ همچنین بستری برای جاسوسی صنعتی است. بدین شرح که توسعه و رشد ذیل سایه جاسوسی به طور مداوم تهدید میشود.
علیایحال پذیرش کنسرسیوم (حتی در خاک ایران) به عنوان یک همافزایی یا اشتراک علم تفسیر نمیشود بلکه همگرایی با چاشنی جاسوسی از ایران است بدین معنا که کشورهای منطقه در ایران ضمن خبرچینی برای کشورهای اروپایی و آمریکا و بهرهمندی از علم و توان ایران در زمینه هستهای به عنوان عنصر و عامل غرب ایفای نقش میکنند.
از سویی پذیرش این پیشنهاد یعنی تندادن به قواعد و قوانین دشمن و بازی در زمینی که آنها تدارک دیدهاند. با این وجود پیشنهاد کنسرسیوم در حالی مطرح میشود که به اذعان رسانههایِ طیف واداده و خودباخته غربگرا، گزینه کنسرسیوم با نظر به سابقه تاریخی قابل توجیه نیست.
روزنامه زنجیرهای آرمان ملی در مصاحبه با «صباح زنگنه» به این موضوع اشاره کرد که در سطور بالا شرح آن از نظر گذشت.
فرار به جلو متهم گرانسازی و متهمکردن نمایندگان مجلس
رسانههای زنجیرهای وابسته به جبهه اصلاحات، اظهارات وزیر استیضاح شده اقتصاد را در گفتوگو با برنامه حضور(!) بازنشر کردند که در توجیه برکنار شدنش ادعا کرده بود: همه نمایندگان خواستههای غیرمعقولی همچون مدیرعاملی و عضویت در هیئت مدیره شرکتهای بزرگ زیرمجموعه وزارت اقتصاد را داشتند.
همتی ضمن تهمت زدن به نمایندگان مجلس ادعا کرده بود: همه نمایندگان خواستههای غیر معقولی همچون مدیرعاملی و عضویت در هیئت مدیره شرکتهای بزرگ زیر مجموعه وزارت اقتصاد را داشتند. نمیخواستم با مجلس کلکل کنم؛ فایده نداشت. آنها تصمیم خود را گرفته بودند... تقریباً هزار همت رانت ایجاد شده ناشی از ارز نیمایی بوده است. از ۱۰۰۰ همت رانت موجود میان فاصله ارز نیمایی و بازار آزاد، اگر یک در میلیون هم برای انداختن همتی خرج کنند به راحتی او را از وزارت زمین میزنند!
او در عین حال در پی اعتراض برخی نمایندگان ادعای دیگری را مطرح کرد و گفت: محتوای مصاحبه به خوبی نشان میدهد که لفظ «همه» قطعاً به کل نمایندگان محترم مجلس برنمیگردد. سخنم درباره «برخی» بود(!!)
همتی البته توضیح نداده که تعبیر همه نمایندگان شامل برخی نمایندگان میشود! اما باید یادآور شد که همان مجلسی که به همتی رأی اعتماد داد، او را به خاطر ناکارآمدیاش و حمایت از سیاستهای تورمزا استیضاح کرد؛ بنابراین چگونه است که وقتی رأی اعتماد میدهد، مجلسی عقلانی و معتدل و قائل به وفاق خطاب میشود اما هنگام حسابرسی و توضیح خواستن متهم میشود!
یادآور میشود برخی رسانههای حامی همتی در آستانه استیضاح ادعا میکردند استیضاح کار نمایندگان تندرو و منتسب به جبهه پایداری است. اما در روز استیضاح طیف مختلفی از نمایندگان در دفاع از استیضاح وی حرف زدند و از مجموع ۲۷۳ رأی نماینده حاضر، فقط ۸۹ نماینده با ادامه وزارت همتی موافقت کردند و ۱۸۴ نماینده از طیفهای مختلف، به پایان وزارت ناموفق وی رأی دادند. به عبارت دیگر، ۱۰۳ رأی وی در مقایسه با شش ماه قبل ریزش کرده بود. همتی، ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ امسال با رأی ۱۹۲ نفر از نمایندگان مجلس وزیر اقتصاد شد؛ اما عملکرد ناموفق او موجب شد که این اکثریت بالای حمایتی، ریزش کند و مجلس با استیضاح امروز، رأی اعتماد خود را پس بگیرد.
اکثریت نمایندگان با وجود کارنامه ناموفق همتی در بانک مرکزی دولت روحانی، با آقای پزشکیان همدلی کرده و فرصت مجدد به همتی داده بودند؛ هرچند که این اغماض برای وفاق، موجب هزینههای هنگفت اقتصادی برای کشور شد. متأسفانه وزیر برکنار شده، اصرار عجیبی در دفاع از گرانسازی اقلام مختلف (خودرو، ارز و...) داشت. این اصرار موجب شد که حتی صدای اعتراض برخی کارشناسان حامی آقای پزشکیان در انتخابات هم بلند شود و رویکرد مذکور را شوک درمانی و تکرار سیاست شکست خورده تعدیل ارزیابی کنند. در حالی که روند گرانی اقلام مختلف تداوم داشت، وزیر اقتصاد علیه «سرکوب قیمتی»(!) سخن میگفت؛ گویا که قدرت خرید مردم در اولویت نیست.
رفتارهای معطوف به شوکدهی و افزایش تورم در کنار بیبرنامگی، به جایی رسید که غیر از نهادگرایانی مثل فرشاد مؤمنی، امثال محمدباقر نوبخت (رئیس سازمان برنامه و بودجه در دولت روحانی) نیز زبان به هشدار گشودند. آقای نوبخت، یکبار خطاب به آقای پزشکیان نوشت: «با وجود آگاهی حضرتعالی از سه سال فشار تورم بالای ٤٠ درصدی به مردم (ناشی از همبستگی نرخ تورم با نرخهای ارز آزاد و ترجیحی)، چرا اولویت مهار تورم در چنین شرایطی از دستور کار دولت شما خارج شده است؟» نوبخت بار دوم هشدار داد: «نظریههای اقتصادی لیبرال مبتنی بر بازار، رافع مشکلات اقتصادی مردم نیست. دولت باید برای رفاه نسبی مردم تا عادی شدن شرایط، وظایف اجتماعی خود را مسئولانه انجام دهد».
همچنین دکتر فرشاد مؤمنی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و از حامیان انتخاباتی آقای پزشکیان، بارها از سیاستهای تورمزای همتی انتقاد کرد و از جمله گفت:
- «توصیه اکید من به آقای رئیسجمهور درباره استیضاح اخیر این است که ایشان را به پرهیز از واکنشهای عصبی، ناسنجیده و انفعالی در برابر تصمیم مجلس فرا میخوانم. جابهجایی فرد، به شرطی بیثمر است که اصرار و پافشاری روی تداوم سیاستگذاری بر ریلهای مخرب گذشته صورت گیرد. خاضعانه توصیه میکنم این رأی عدم اعتماد را، رأی
عدم اعتماد به یک فرد معین در نظر نگیرند، بلکه به اندیشهها و سیاستهای نادرست و فاجعهساز تسری دهند.
- همتی میگوید مسئول کنترل تورم من نیستم، رئیس بانک مرکزی است، با این حرفش معلوم شد اصلا جایگاه خودش را نمیشناسد، سخنان امثال همتی اصلاً بوی سلامت، آگاهی و اراده بر اصلاح نمیدهد.
- آقای همتی تازه متولد شدهای؟! او همه چیز را به لجن کشیده، از طریق مناسبات رانتی دلار را گران کرده و میگوید هدفم مبارزه با تورم است. میگوید این کار را میکنیم تا تورم کاهش پیدا کند، باید از این حرف شرم کند. باید یک ادعانامه ملی علیه او تهیه شود.
یادآور میشود حذف سامانه ارزی با ادعای حذف رانت و تکنرخی کردن ارز، استارت گران شدن قیمت ارز در سال گذشته و حتی صعود آن تا صد هزار تومان بود.
اعتراض ادامهدار به سبک مغزی یک روشنفکر غربزده
اظهارات خرافه، خود تحقیرانه و مبتذل یک روشنفکر غربگرا همچنان با اعتراض محافل مختلف سیاسی و رسانهای مواجه است.
روزنامه سازندگی در گزارشی با عنوان «جنجال کورتکس مغزی؛ چرا سخنان محسن رنانی اشتباه بود؟»، نوشت: منتقدان بیشتر اظهارات او را غیرعلمی و نژادپرستانه دانستهاند. موسی غنینژاد بدون نام بردن مستقیم از محسن رنانی، او را «اهل تفنن متوهم» با سادهلوحی نزدیک به «سفاهت» خواند. این نوشته در پاسخ به اظهارات اخیر رنانی درباره «تکینگی و کورتکس مغز» بود که بازتاب منفی گستردهای داشت.غنینژاد، رنانی را متهم کرد که از نام و تصویر او در «کشکول کاسبی» خود سوءاستفاده کرده است و خواستار توقف این کار شد.
جز غنینژاد، خیلی از افراد دیگر نیز به سخنان رنانی واکنش نشان دادهاند؛ منتقدان بیشتر اظهارات او را غیرعلمی، نژادپرستانه و تقلیلگرایانه دانستهاند و معتقدند که چنین ادعاهایی از یک اقتصاددان انتظار نمیرود. «احمد بستانی» از دانشگاه خوارزمی به نقد صریح او پرداخته و نوشته است: «برای من شگفتیآور بود هنوز کسانی هستند که بر مبنای تئوریهای قرن نوزدهمی، مسئله توسعه را تبیین میکنند. سخنان رنانی شباهتی غریب دارد با آن چیزی که به نژادپرستی زیستی یا راسیسم بیولوژیک مشهور است.»
محسن رنانی در نشست رونمایی از کتابی که بزرگداشت «مسعود نیلی» بود، اظهاراتی درباره کورتکس مغز ایرانیان کرد که بازتاب گسترده و منفی داشت؛ او مدعی شد که کورتکس مغزی ایرانیها، نازکتر از کورتکس مغزی اروپاییهاست و این موضوع باعث کاهش عقلانیت و مانع توسعهیافتگی ایران شده است.
در همین حال روزنامه وطن امروز در یادداشتی با عنوان «آناتومی یک مغز کوچک» نوشت: محسن رنانی نمونهای از روشنفکرانی است که از درک نظام مسائل جامعه ایرانی فاصله گرفته و در بنبستی از تحلیلهای تکخطی، قیاسهای معالفارق و گاه، گزارههای موهوم و خطرناک گرفتار آمده است. ادعای او درباره کوچکی کورتکس مغزی ایرانیان که فاقد هرگونه سند و مدرک معتبر در حوزه علوم اعصابشناختی است، بیش از آنکه یک تحلیل اقتصادی یا جامعهشناختی باشد، بازتولید خطرناک گفتارهای نژادپرستانه و جبرگرایانه بیولوژیک قرن نوزدهمی است که برای توجیه سلطه استعماری به کار میرفت. چنین گزارهای از اساس، نشاندهنده عمق بیگانگی گوینده با تاریخ، فرهنگ و خودآگاهی یک ملت است.
مهارت بالایی میخواهد که کسی بتواند تاریخ پرفراز و نشیب علم، فلسفه، هنر، معماری و ادبیات ملتی را که شخصیتهایی چون ابنسینا، فارابی، رازی، بیرونی، خیام، مولوی و صدها متفکر و هنرمند دیگر از گذشته تا امروز در دامان خود پرورانده است، نادیده بگیرد. بنیادیترین اشتباه رنانی، نه در پاسخهایی که میدهد، بلکه در «پرسشی» است که مطرح میکند. او و همصنفانش، «توسعه» را به عنوان یک مفهوم مطلق، خطی و جهانشمول (عمدتاً با الگوی تاریخی اروپای غربی و آمریکا) در نظر میگیرند و سپس میپرسند: «چرا ما توسعه نیافتهایم؟» یا «موانع توسعه در ایران کدامند؟». این پرسش، حامل یک پیشفرض ایدئولوژیک است: اینکه تنها یک مسیر درست و از پیش تعیینشده وجود دارد و جوامعی مانند ایران، از این مسیر «عقب ماندهاند» یا «منحرف شدهاند». اما متفکر اصیل که خود را از سلطه این الگوی هژمونیک رها کرده باشد، پرسش را بهگونهای دیگر طرح میکند: «اساساً توسعه برای ما ایرانیان، با توجه به تاریخ، فرهنگ و نظام ارزشهایمان، چه معنایی میتواند داشته باشد؟» یا «نظام مسائل خاص و انضمامی ما که باید برای حل آن بکوشیم، کدام است و راهحلهای بومی و اصیل برای آن چیست؟».
از دیگر نمودهای این گسست عمیق، رویکرد غیرتاریخی، گزینشی و حافظه زدوده به مسائل ایران است... چنین متفکری میتواند
براحتی ۲ جنگ جهانی ویرانگر، بردهداری، استعمار، بحرانهای مالی ۲۰۰۸، ظهور فاشیسم و نژادپرستی ساختاری را در تاریخ غرب نادیده بگیرد یا کمرنگ کند و همچنان از توسعهیافتگی مغزی اروپا به عنوان یک الگوی بیچون و چرا سخن بگوید.