موج وحشت در اسرائیل امنیتی
که با موشکهای ایران در تلآویو فروریخت
۱۴۰۴/۰۴/۰۲
تصمیم اسرائیل برای حمله به ایران را نمیتوان از هیچ منظر عقلانی تفسیر کرد. این اقدام مستقیماً در تضاد با دکترین نظامی دیرینه این رژیم است؛ دکترینی که همواره بر عملیاتهای کوتاه، قاطع و با اهداف راهبردی مشخص استوار بوده است. رویکردی که ریشه در آسیبپذیریهای ذاتی اسرائیل از نظر جغرافیایی، اقتصادی و جمعیتی دارد. اما آنچه اکنون شاهدش هستیم، یک دگرگونی بنیادین است: کنار گذاشتن واقعگرایی راهبردی و ورود به جنگی بیپایان با انگیزههای دینی. این تغییر، چشمگیر و آشکار است. اسرائیل در حال گذار از یک پروژه استعماری تحت حمایت غرب که به دنبال مشروعیت بینالمللی بود، به یک پروژه استعماری آخرالزمانی تبدیل شده است که از جنگهای دائمی تغذیه میکند. استفاده فزاینده از ادبیات مذهبی و وارد کردن نام خدا در منطق جنگ، نشانگر این دگرگونی ساختاری است. روز یکشنبه، آمریکا نیز به جنگ اسرائیل علیه ایران پیوست و با حملاتی به تأسیسات هستهای ایران در فردو، نطنز و اصفهان، مشارکت نظامی خود را آشکار کرد. دونالد ترامپ این حملات را «بسیار موفقیتآمیز» توصیف کرد. مقامهای ایرانی تأیید کردهاند که بخشهایی از تأسیسات هستهای، از جمله سایت فردو- مرکز محرمانه غنیسازی اورانیوم که در عمق نیمکیلومتری دل یک کوه در نزدیکی قم قرار دارد- هدف حمله قرار گرفتهاند. نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، تصمیم دونالد ترامپ برای بمباران تأسیسات هستهای ایران را ستود و آن را یک «تصمیم جسورانه» خواند که به گفته او «تاریخ را تغییر خواهد داد».
اما پس از حملات آمریکا، نتانیاهو اکنون با چالشی عمیق در داخل این رژیم مواجه است. اپوزیسیون سکولار او، که پیشتر از ماجراجوییهای نظامیاش حمایت میکردند، اکنون این پرسش را مطرح میکنند که چرا باید کیفیت زندگیشان را فدای جنگ بیپایان وی کنند. در همین حال، نتانیاهو برای حفظ شتاب در پیشبرد برنامه نظامیمحورش، در حال محدود کردن فضای دموکراتیک برای شهروندان یهودی است. جبهه داخلی و نه ایران، ممکن است به سختترین میدان نبرد او تبدیل شود.
یکی از تصمیمهای عجیب اما معنادار در این راستا، محدودکردن آزادی رفتوآمد شهروندان صهیونیست است؛ از جمله بستهشدن فرودگاه بنگوریون برای سفرهای خروجی و هشدار شورای امنیت ملی مبنی بر پرهیز از بازگشت به اسرائیل از طریق اردن یا مصر. هرچند پروازها از اسرائیل همچنان برقرارند اما این پروازها بیشتر برای گردشگران و اتباع خارجی در نظر گرفته شدهاند و در عمل، شهروندان اسرائیلی در داخل فلسطین اشغالی گرفتار شدهاند. این اقدام، منطق سیاسی روشنی در داخل دارد: بیش از همه بر رأیدهندگان طبقه متوسط که توان مالی سفرهای بلندمدت به خارج را دارند تأثیر میگذارد، در حالی که پایگاه اجتماعی حزب لیکود یعنی طبقه کارگر مناطق حاشیهای، عملاً آسیبی نمیبیند. در همین حال، از زمان آغاز جنگ علیه غزه- و حتی پیشتر، در جریان بحران اصلاحات قضائی اسرائیل- بسیاری از صهیونیستها اقدام به انتقال سرمایههای خود به خارج کردهاند. یک شرکت خدمات مالی در ماه مارس(اسفند) گزارش داد که تقاضا برای تبدیل و انتقال پول به خارج از فلسطین اشغالی از سوی صهیونیستها ۵۰درصد افزایش یافته است. از اکتبر ۲۰۲۳ (مهر 1402) تاکنون، گزارشها حاکی از آن است که میزان انتقال پول از اسرائیل به دیگر کشورها هفت برابر شده و تنها در همان سال حدود ۵.۶ میلیارد دلار از فلسطین اشغالی خارج شده است.
برای نتانیاهو، این تحولات مالی بهشدت نگرانکننده است. او سالها این ایده را ترویج میکرد که اسرائیل تنها زمانی میتواند ارتشی پیشرفته و مجهز داشته باشد که از اقتصادی قدرتمند برخوردار باشد. با این حال، شرکای مذهبی افراطی او در ائتلاف حاکم (بهویژه گروههای فوقارتدوکس) سهم ناچیزی در اقتصاد دارند، در حالی که متحدان موعودگرایش خواهان جنگهای بیشتر و گسترش قلمرو هستند. از قضا، آن بخشهایی از جامعه اسرائیل که ستون فقرات اقتصاد این رژیم را تشکیل میدهند، همانهایی هستند که بیشترین مخالفت را با دولت نتانیاهو دارند. اما این مخالفت شامل جنگهای او نمیشود؛ آنها همچنان از اقدامات نظامی اسرائیل حمایت میکنند، در حالی که میکوشند سبک زندگی غربی خود را حفظ کنند.
ناتوانی یا امتناع این قشر از بررسی انتقادی ایدئولوژی صهیونیستی- که به آنها آموخته جهان ذاتاً یهودیستیز است و آنان باید «با شمشیر» زندگی کنند- به نتانیاهو و متحدانش این امکان را داده تا از قدرت اقتصادی این طبقه بهرهبرداری کنند. به این ترتیب، آنها ناخواسته به شتابگرفتن حرکت اسرائیل بهسوی یک دولت آخرالزمانی افراطی کمک کردهاند؛ دولتی که سیاستهای نژادپرستانه و ایدئولوژی برتری یهودی را جسورانهتر از پیش دنبال میکند. این پویایی اجتماعی اکنون در جریان درگیری با ایران بهروشنی قابل مشاهده است. موارد متعددی مستند شده که در آن شهروندان یهودی اسرائیلی، از ورود شهروندان فلسطینی- و حتی کارگران خارجی- به پناهگاهها در زمان حملات موشکی جلوگیری کردهاند. این، تصویری است از اسرائیلِ مطلوب نتانیاهو: رژیمی قوممحور و دینی با اقتصاد آزاد، در جنگی دائمی با همسایگان خود، که هرجا قدم میگذارد، ویرانی به بار میآورد و بهطور فعال در بیثباتسازی منطقه نقش ایفا میکند.
آن دسته از صهیونستهایی که پیامدهای این جنگ را درک کردهاند، همین حالا هم تبعات آن را احساس میکنند. این آثار مالی، از آسیب به اموال شخصی گرفته تا پیامدهای وسیعتر ناشی از تعطیلی اقتصاد غیرنظامی و گذار به اقتصاد اضطراری را شامل میشود؛ اقتصادی که در آن فقط کسبوکارها و نهادهای حیاتی اجازه فعالیت دارند. از یکسو، این وضعیت موجب نگرانیهای اقتصادی و نااطمینانی روزافزون شده است؛ و از سوی دیگر، همه اینها در فضائی از فشار روانی و ترس واقعی از حملات موشکی ایران در حال رخ دادن است. اسرائیلی هشدار میدهند اگر اسرائیل به دکترین سنتی خود یعنی «جنگهای کوتاه و قاطع» بازنگردد، منابع مالیاش تحلیل خواهد رفت و اقتصاد این رژیم متحمل آسیبهای بلندمدت خواهد شد. هر اصابت موکش ایران به اسرائیل پیامدهای جدی بههمراه دارد و میتواند یک بلوک مسکونی کامل را غیرقابل سکونت کند. در رژیمی مانند اسرائیل که بازار املاک از گرانترین بازارهای جهان است، حتی خسارت محدود نیز میتواند تأثیرات اقتصادی چشمگیری داشته باشد. در سطح شخصی هم ترس واقعی و ناآشنایی از موشکهای ایرانی شکل گرفته است ترسی که نه شهروندان فلسطینی اسرائیل و نه یهودیان اسرائیلی تا پیش از این تجربه نکرده بودند. این وضعیت موجب وحشت گسترده و نگرانی عمیق شده است. امروزه بسیاری از خانوادهها در اسرائیل بیخانمان شدهاند، اما همچنان باید قسط وام مسکن خود را بپردازند. بنابراین، وقتی گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه برخی از اسرائیلیها تلاش کردهاند با قایقهای تفریحی خصوصی به قبرس فرار کنند، جای تعجب نداشت.
فانتزی «نوشیدن اسپرسو در تلآویو در حالی که غزه در آتش میسوزد» دیگر فروپاشیده است. زندگی در یک دولت موعودگرا که به جنگی دائمی دامن میزند، حتی برای کسانی که روزی از مزایای آن بهرهمند بودند، اکنون هزینههای روانی و مالی سنگینی بههمراه دارد. این باور اکنون در میان مردم رایج شده که نتانیاهو به ایران بسنده نخواهد کرد. احتمال درگیری با پاکستان یا ترکیه دیگر خیالی دور از ذهن نیست. اندیشکدههای اسرائیلی حتی از هماکنون مشغول زمینهسازی و توجیه درگیریهای آینده با آنکارا هستند و آن را اجتنابناپذیر جلوه میدهند. برای یک ناظر عقلگرا، این روند چیزی جز جنون نیست. اما این، واقعیت اسرائیل امروز است: رژیمی که اقتصاد جهانی را به درون بازیهای جنگی خود کشیده، تنشهای منطقهای را شعلهور کرده و نام خدا را برای توجیه ویرانی به خدمت گرفته است. اسرائیلیهای سکولاری که پیشتر حامی جنگهای نتانیاهو بودند، حالا این «امتیاز» را دارند که برای فرار خود برنامهریزی کنند، در حالی که فلسطینیها همچنان بهای این جنگها را میپردازند نه فقط بهخاطر سیاستهای اسرائیل، بلکه بهدلیل همدستی همیشگی غرب در مشروعیتبخشی به این سیاستها.
منبع: میدلایستآی