مشارکت در قرارداد «استرایک»
۱۴۰۴/۰۵/۱۷
«موتورولا» ابزارهای ارتباطی بهویژه برای ارتش و پلیس ایران فراهم میکرد، و در مقابل آن شرکت «تدیران» در بازار ایران رقابت میکرد که عمده فعالیتش در حوزه تجهیزات ارتباطی بود و نمایندگیاش در ایران را «ناداو فریدمن» برعهده داشت. «تدیران» زیرمجموعه شرکت چندملیتی «کور» بود که اساساً با ارتش ایران تجارت میکرد. به کمک آن، شرکت «تدیران» کارخانهای برای تولید ابزارهای ارتباطی در ایران با نام «تلفنسازی» تأسیس کرد. شرکت «تلراد» زیرمجموعه «کور» در آن زمان در ایران فعالیت و تجهیزات متنوعی برای بازار نظامی و غیرنظامی ارائه میکرد. شرکت چندملیتی «کور» با مدیریت مئیرعامیت، شرکتهای کشاورزی و صنعتی بسیاری را در ایران تأسیس کرد. او سیلوهای غلات را ساخت و خدمات کشاورزی مکانیکی و غیره را ارائه کرد. سال ۱۹۷۵ در پی افزایش واردات کالاهای اساسی، دوباره بنادر ایران بسته شدند و کنسرسیوم «کور» اقدام به ساخت اسکلهای خصوصی در بندر شاهپور نمود؛ به این ترتیب بارگیری در این اسکله، قدرت رقابتی اقتصاد اسرائیل را از طریق کشتیهای «زیم»1 به شکل قابل توجهی افزایش داد.
پیش از این هم کارآفرین اسرائیلی، دکتر یورام آلموگی، فرزند عضو کنست و فعال اقتصادی قدیمی یوسف آلموگی، شرکت «استارلاین» را با همکاری عاملی ایرانی برای حملونقل دریایی تأسیس نمود و رقابت موفقیتآمیزی در قیمتهای حملونقل شرکتهای دریایی دیگر داشت. دکتر آلموگی سابقاً به عنوان معاون رئیس شرکت «زیم» در بخش تحقیق و توسعه خدمت کرده بود. «استارلاین» اولین کانتینرهای کشتی «پورتوریکو» را که پانزده هزار تن حجم داشت به ایران وارد کرد و به تبع آن مزیتی را در مقابل شرکتهای حملونقل دیگر به دست آورد. تا اینکه «زیم» وارد فعالیتهای کشتیهای کانتینری مثل آن شد که به صورت منظم بین بندر ایلات[امالرشاش] و سایر بنادر ایران در تردد بودند.
ترافیک ایجاد شده در بنادر ایران اواسط دهه هفتاد من را برای مشارکت در قرارداد بزرگی با شرکتی آمریکایی به نام «استرایک» هدایت کرد، که عمدهترین موضوع آن فروش هزاران تریلی کانتینربر به ایران با هدف انتقال آنها از بنادر به مقصدهایشان در سراسر کشور بود. بخش کوچکی از این تریلیهای کانتینر بر در اسرائیل و در کیبوتص ناصر سیرانی و غالب آنها در ایالات متحده ساخته میشدند. سیستم حملونقل کانتینر توسط تریلیها این مشکل را در بنادر مرتفع کرد و اقتصاد ایران را [ البته در زمینه واردات] یک نسل به جلو راند.
با وجود روابط قوی با عوامل برجسته در سیستم امنیتی ایران و روابط عمیقی که با دوستم «دایی» قطبی آغاز کرده بودم، همیشه در معاملات اوضاع بر وفق مراد نبود و به راحتی در مناقصات پیروز نمیشدیم. نمونهای خوب از مشکلاتی که با آن مواجه شدیم، نزاع سرسختی بود که برای برنده شدن مناقصات آبشیرینکن نیروی دریایی ایران رهبری کردیم. در برابر حریفی قوی و سرسخت در قالب کنسرسیوم آلمانی «کروپ» رقابت میکردیم که در واقع یک اتحاد اقتصادی با ایران بود. برخلاف موفقیتی که ما در بازاریابی دستگاههای آبشیرینکن برای پایگاههای نیروی هوائی ایران داشتیم، موفقیتی که به واسطه اعتبار «دایی» و ارتباط خوبش با فرمانده نیروی هوائی خاتمی بود، تلاشهای ما برای نفوذ به نیروی دریایی ایران و ارائه واحدهای تصفیه آب به آنان، با مشکل مواجه شد. بلافاصله از زمانیکه دفترمان را در تهران گشودیم، ارتباط با نیروی دریایی ایران آغاز شد. بارها و بارها مبادرت به دریافت دعوتنامه از نیروی دریایی کردیم زیرا میدانستیم پایگاههای این نیرو در طول خلیج فارس برای آب شیرین، التماس میکنند. ارتباطات بسیاری با افراد و عوامل فراوان و مختلفی برقرار کردیم اما نتیجهای به دست نیاوردیم.
سپتامبر ۱۹۷۰ پیشنهادی مبنی بر ارائه دو دستگاه آب شیرینکن با ظرفیت روزانه ۱۵۰ متر مکعب آب به نیروی دریایی تقدیم و در مارس ۱۹۷۲ قراردادی در این موضوع با شرکت نیاگارا امضا نمودیم. جولای ۱۹۷۲ پیشنهادی مبنی بر ارائه چهار واحد تصفیه آب به نیروی دریایی با ظرفیت روزانه ۲۵۰ متر مکعب آب برای هر یک را ارائه کردیم و گزارش مفصلی را برای شرکت آماده نمودیم. تفاهمنامه تفصیلی را به نیروی دریایی و نمایندگان واحدهای خودمان ارائه کردیم.
اوایل سال ۱۹۷۳ در مناقصهای که از طرف نیروی دریایی برای ایجاد سه واحد تصفیهکننده با ظرفیت تولید روزانه ۵۰۰ متر مکعب آب به ازای هر دستگاه برای پایگاه نیروی دریایی در جزیره خارک برگزار شد، شرکت کردیم. روابطمان را به کار انداختیم و افرایم لیفشیتص ساعات زیادی را در نیروی دریایی صرف کرد.
پیشنهادات کم نبودند، و از میان آنان پیشنهادات شرکتهایی از ژاپن و فرانسه به دلیل نقص فنی حذف شدند. در اکتبر هنوز در رقابت با شرکتهای «ایتان» و «جورج کلارک» از بریتانیا، «میتسوایی» از ژاپن، «کسپور واتر» از هلند، «کروپ» از آلمان و شرکتی آمریکایی بودیم. طبق اطلاعاتی که از کمیته مناقصات طی اکتبر ۱۹۷۳ به ما رسیده بود، نمیتوانستیم از این احساس که مناقصه به نفع یکی از شرکتهای رقیب تنظیم شده است، رها شویم. از آلمانیها میترسیدیم. فضای تلخی که جنگ یوم کیپور بر ما تحمیل کرده بود، بر یأس تجاریمان میافزود. سردرگمی و سرزنشی که ارتش در جنگ کسب کرده بود منجر به کاهش قدرت ارتش اسرائیل در چشم ایرانیها و نزدیکی خطرناک ایران به جهان عرب و در صدر آن مصر و رئیسجمهور انورسادات شدند.2
با وجود قولهای مختلف و با اینکه قیمتمان ارزانتر از بقیه بود، پیشنهادمان را با این توجیه که مشخصات فنی ما با شرایط دعوتنامه و شرایط مناقصه همسان نبود مردود دانستند. پس از شنیدن اینکه در مناقصه شرکت «کروپ» آلمان برنده شده است، شکایتنامه رسمی را به رئیس ستاد ارتش ایران، فرمانده نیروی دریایی(دوست قدیمیام) و بازرسی مرکزی ارتش عرضه کردیم. در این بین، اظهار کردیم که طبق پیشنهاد آلمانیها قیمت هر مترمکعب آب ۱۱۰ سنت ذکر شده است و در مقابل ما پیشنهاد ۸۷ سنت را مطرح کرده بودیم. برای ما واضح بود که فرمانده نیروی دریایی سفارش امضای قرارداد با آلمانیها را به افرادش نموده است و موفق به دریافت جوابی درباره شکایتنامهمان نشدیم.
جولای ۱۹۷۴ در سطح وسیعی منتشر شد که ایران 25.04درصد از سهام ریختهگری کنسرسیوم آلمانی کروپ آلمان را خریداری کرده است. ارزش این قرارداد یکصد و چهل و سه
میلیون دلار بود. نمایندهای ایرانی به عنوان عضو هیئتمدیره منصوب شد و در بخشی از قرارداد انتقال دانش فنی از «کروپ» به ایران و تأسیس یک شرکت سرمایهگذاری مشترک در زوریخ سوئیس گنجانیده شد.
سال ۱۹۷۵ ایران از برملاشدن چند پرونده بزرگ فساد آشفته شد. واضح بود که شرکتهای آمریکایی برای دریافت قراردادهای تجهیز دفاعی رشوهای به ارزش میلیونها دلار اعطا کرده بودند. در ایران جستوجو درباره جرائم انجام شده و بازرسی رسمی شروع شد. ژوئن ۱۹۷۵ دولت ایران به کلیه شرکتهای خارجی هشدار داد که مبادا رشوه را بهعنوان حیاط خلوتی برای کسب و کارشان در ایران قرار دهند.3 همه شرکتها مکلف شدند تعهدنامه را امضا کنند، زیرا تمام حق کمیسیونها، سایر حقالزحمهها برای مواردی که در گواهی مشخص شدند، پرداخت نشده بودند. نقض این حکم- آنطور که ذکر شده بود- ممکن است منجر به اقدامات قانونی و حتی باعث تعلیق فعالیتهای شرکت در ایران شود. پایان 1975 شاه دستور ایجاد کمیته ویژه دولتی داد که وظیفهاش جلوگیری از اتلاف در مخارج توسعه و تعیین قیمت واقعی پروژهها برای توسعه بود، برای اطمینان از اینکه مقادیری که صادر شدند با نتایج مورد انتظار نسبتاً قابل قبول باشند. در رأس این کمیته نخستوزیر، امیر عباس هویدا قرار داشت.
پانوشتها:
1- شرکت حملونقل دریایی
2- م: البته آنچه سبب نزدیکی شاه به انورسادات شد، چرخش آشکار سادات به سمت غرب پس از جنگ اکتبر 1973(یوم کیپور) بود.
3- به نظر میرسد در این برهه، به دنبال کسب رضایت هرچه بیشتر شرکتهای غربی و اسرائیلی بوده است و مقامات رژیم شاه بر این تصور بودهاند که رقابت شرکتهای غربی برای دستیابی به منافع خود در اقتصاد ایران، آنها را به سمت افشای رشوهخواری در اعطای پروژهها به شرکت رقیب و در نتیجه افتضاح بینالمللی رژیم شاه خواهد کشاند.