به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,575
بازدید دیروز: 10,631
بازدید هفته: 57,531
بازدید ماه: 314,248
بازدید کل: 26,912,072
افراد آنلاین: 48
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۳۰ مرداد ۱٤۰٤
Thursday , 21 August 2025
الخميس ، ۲۷ صفر ۱٤٤۷
مرداد 1404
جپچسدیش
321
10987654
17161514131211
24232221201918
31302928272625
آخرین اخبار
6994 - سید محمدعماد اعرابی: جنگ اراده‌ها ۱۴۰۴/۰۵/۲۹

 جنگ اراده‌ها 

۱۴۰۴/۰۵/۲۹

‫سیدمحمد اعرابی‬‎

روزگاری «حسن طهرانی‌مقدم» در آبادان محاصره شده منتظر سهمیه روزانه گلوله خمپاره می‌ماند تا به سمت دشمن بعثی شلیک کند. سهمیه او یک گلوله خمپاره در هر روز بود! اگر دو تیم دیگر خمپاره مستقر در آبادان را هم در نظر بگیریم آنها نهایتا می‌توانستند سه خمپاره در روز به سمت دشمن شلیک کنند! در مقایسه با ده‌ها خمپاره و گلوله توپی که ارتش بعث صدام روزانه به سمت آنها شلیک می‌کرد؛ امکانات آنها تقریبا هیچ به‌حساب می‌آمد.
با این حال آنها هرگز در «جنگیدن» شک نکردند. «جنگ» بیش از آنکه معرکه برتری ادوات و نفرات باشد؛ محک غلبه اراده‌هاست. چهار سال بعد «حسن طهرانی‌مقدم» مشغول سر و کله زدن با مستشاران لیبیایی مستقر در ایران بود که طبق قرار باید موشک‌های اسکاد تهیه شده از لیبی را به سمت مواضع رژیم صدام شلیک می‌کردند. مستشاران پرحاشیه‌ای که هر بار بهانه جدیدی برای کارشکنی و متوقف کردن عملیات می‌آوردند. نهایتا پس از شلیک 21 موشک، مستشاران لیبیایی 2 دی 1365 دیگر حاضر نشدند پای سکوی پرتاب موشک بروند. آنها در بدترین زمان ممکن، یعنی درست زمانی که ایران عملیات کربلای 4 را آغاز کرده بود و به حمله موشکی برای انهدام مواضع دشمن احتیاج داشت؛ کار را برای همیشه زمین گذاشتند.
«حسن طهرانی‌مقدم» و دوستانش در گروه «حدید» با وجود این اتفاقات اما باز هم ذره‌ای در «جنگیدن» تردید نداشتند. وقتی محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران از او پرسید: «آیا خودتان می‌توانید موشک را شلیک کنید؟» او با قاطعیت پاسخ مثبت داد. «طهرانی‌مقدم» آن لحظه نمی‌دانست چه چیزی در انتظار اوست اما اگر هم می‌دانست، مردی نبود که میدان را خالی کند. ماجرا فقط شلیک موشک نبود. با حاضر شدن گروه ایرانی پای موشک‌ها و سکوهای پرتاب و بررسی‌ تجهیزات، آنها طی چند روز متوجه شدند مستشاران لیبیایی حدود 25 قطعه حساس را جدا کرده و با خود برده‌اند؛ لیبیایی‌ها همچنین دست به خرابکاری در بعضی اجزای دیگر موشک‌ها و سامانه‌های پرتاب زده و برخی قسمت‌ها را نیز دستکاری کرده بودند.
حالا یک بهانه محکم برای «ناامیدی» و رها کردن کار وجود داشت. «نبود قطعات»، «تحریم»، «خیانت و عدم همکاری دوستان» و... بهانه‌هایی است که این روزها هر دولت غرب‌گرایی با استناد به آن کارهای کشور را معطل می‌گذارد و نشانی کاخ سفید را می‌دهد؛ اما آن روزها «حسن طهرانی‌مقدم» و گروهش هیچ‌کدام از این بهانه‌ها را نیاوردند. آنها بی‌بهانه می‌جنگیدند. چند بار تا لحظه پرتاب موشک رفتند و هر بار متوجه یک ایراد جدید در سامانه‌ها شدند. آنها با تکیه بر توان خودشان و کار شبانه‌روزی ظرف 17 روز توانستند قطعات لازم را بسازند، اجزای معیوب را تعمیر کرده و همه نقایص را برطرف کنند. سرانجام صبح روز یکشنبه 21 دی 1365 «حسن طهرانی‌مقدم» و گروهش توانستند اولین موشک را خودشان به تنهائی شلیک کنند.
بیش از 38 سال از آن روز می‌گذرد. موشک اسکاد با برد 300 کیلومتری و دقت 1000 متری عاریه گرفته شده از لیبی، جای خود را به انواع موشک‌های ساخت داخل با بردهای مختلف تا بیش از 2000 کیلومتر و با کمترین خطا داده است. ایران همچنان تحت تحریم موشکی است اما به همت «حسن طهرانی‌مقدم» و همرزمانش این تحریم نه‌تنها اصلا احساس نمی‌شود بلکه کشور تحریم‌کننده یعنی آمریکا حالا نگران صادرات موشک‌های ایران به کشورهای دیگر است.
«حسن طهرانی‌مقدم» و دوستانش فقط یکی از پاسخ‌های عینی و ملموس به سؤال «مذاکره نکنیم؛ چه کنیم؟» هستند. جوانان و متخصصان ایرانی پاسخ به این سؤال را سال‌هاست که زندگی می‌کنند. سال 1980 (1358 شمسی) شرکت آمریکایی AMF آماده انتقال سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران به ایران بود که دولت آمریکا علی‌رغم تعهدات قانونی شرکت آمریکایی، مانع از انتقال سوخت هسته‌‌ای به ایران شد. همان سال شرکت آلمانی کرافت‌ورک‌یونیون (KWU) که طبق قرارداد موظف به ساخت و تأمین سوخت مورد نیاز نیروگاه اتمی بوشهر بود، کار را رها کرد و از وظایفش سر باز زد. این در حالی بود که 80 درصد از عملیات ساختمانی نیروگاه بوشهر به پایان رسیده و 70 درصد از سوخت موردنیاز آن نیز تولید شده و آماده تحویل به ایران بود. با تمام مذاکرات و پی‌گیری‌های بعدی آنها نه کار نیروگاه را به پایان رساندند و نه حاضر به تحویل سوخت آماده شده به ایران شدند. تقریبا همان سال‌ها بود که شرکت فرانسوی کومورکس (COMOREX) نیز با دخالت دولت فرانسه و برخلاف تعهدات قانونی‌اش از تحویل 50 تن UF6 به ایران خودداری کرد. این بار هم مذاکرات و پی‌گیری‌های بعدی به نتیجه نرسید و حتی با وجود حکم دادگاه لوزان به نفع ایران، دولت فرانسه اجازه انتقال 50 تن هگزا فلوراید اورانیوم(UF6) را به ایران نداد.
یک بار دیگر جوانان و متخصصان ایرانی دست به کار شدند و توانستند پس از چند سال تلاش ۲۰ فروردین ۱۳۸۵ اورانیوم را در سطوح پایین غنی‌سازی کرده و سوخت موردنیاز نیروگاه هسته‌ای را به صورت آزمایشگاهی تولید کنند اما هنوز تا تکمیل چرخه سوخت هسته‌ای در مقیاس صنعتی فاصله داشتند. با اتمام ذخایر سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران در سال ۱۳۸۷ ایران با یک چالش جدی مواجه شد. این رآکتور که برای تولید رادیوداروها مورد استفاده قرار می‌گرفت با سوخت اورانیوم ۲۰ درصدی فعالیت می‌کرد و با اعمال فشار آمریکا هیچ کشوری حاضر به فروش سوخت به ایران نشد.
ناکامی مذاکرات و عهدشکنی طرف‌های غربی یک بار دیگر اینجا ‌خودش را نشان داد. اردیبهشت ۱۳۸۹ (می 2010) ترکیه و برزیل با چراغ سبز آمریکا وارد گفت‌وگو با ایران برای تبادل سوخت هسته‌ای شدند که طی آن قرار بود ایران 
1200 کیلوگرم از اورانیوم کم غنی شده (LEU) خود را در ترکیه به امانت بگذارد و در ازای آن گروه وین (آمریکا، فرانسه، روسیه و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی) 120 کیلوگرم سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران را تامین کنند. پس از موافقت تهران و امضای توافق با ترکیه و برزیل اما آمریکا زیر میز زد و حاضر به تبادل سوخت نشد.
درست مثل «حسن طهرانی‌مقدم» و همرزمانش این بار «مجید شهریاری» و همکارانش میدان را خالی نکردند. آنها پای کار ایستادند و شهریور ۱۳۸۹ سوخت اورانیوم ۲۰ درصدی را خودشان تولید کردند. این گام تقریبا پیچیده‌ترین و سخت‌ترین مرحله صنعت هسته‌ای ایران بود که با عبور از آن دیگر هیچ مانع فنی‌ای بر سر مسیر هسته‌ای ایران وجود نداشت. حالا دیگر ایران توانسته بود چرخه سوخت هسته‌ای را با غنای بالا و در مقیاس صنعتی تکمیل کند.
تحریم‌های صنعت هسته‌ای ایران هنوز هم پابرجاست اما تقریبا هیچ‌کس اثر آن را بر این صنعت حس نمی‌کند. ایران به اتکای جوانان و متخصصان داخلی تأسیسات هسته‌ای‌اش را توسعه داد، غنی‌سازی را به ۶۰ درصد رساند و سانتریفیوژهایش را تا نسل نهم(IR9) ارتقا داد. حالا کشورهای که زمانی ارسال سوخت هسته‌ای به ایران را تحریم کرده بودند؛ دغدغه‌شان این است که چرا خودتان سوخت هسته‌ای تولید کردید و اصلا چرا این‌قدر پیشرفت کردید؟!
همان سال 1389 بود که متخصصان ایرانی این بار در صنعت نفت پاسخ سؤال «مذاکره نکنیم؛ چه کنیم؟» را دادند. از بهار 1388 سناتورهای آمریکایی سخت مشغول بررسی و تصویب لایحه‌ای بودند که واردات بنزین به ایران را تحریم کند. مهر 1388 سناتور «جان کایل» به CNN گفت: «گذاشتن چماق روی میز، درست‌ترین شیوه است.... به نظر من، باید این لایحه را تصویب کنیم، زیرا مستقیم به قلب نقطه ضعف ایران خواهد زد. آنها 40 درصد بنزین پالایش شده خود را وارد می‌کنند. این لایحه به شرکت‌هایی که به ایران بنزین می‌فروشند، می‌فهماند که نمی‌توانند به این معامله ادامه دهند.» سناتورهای آمریکایی نقطه ضعف ایران را درست شناسایی کرده بودند. آن سال‌ها واردات بنزین در ایران در اوج خود قرار داشت طوری که این واردات با روندی افزایشی در سال 1385 به 30 میلیون لیتر در روز هم رسیده بود. زنگ خطر برای ایران به صدا درآمد؛ خوشبختانه این بار کسی وقت را برای مذاکره تلف نکرد. دولت وقت ایران توانست با اجرای مرحله نخست هدفمندی یارانه‌ها، ضمن مدیریت مصرف سوخت، مصرف و واردات بنزین را به‌شدت کاهش دهد اما همچنان نیاز به واردات حداقل 10 میلیون لیتر بنزین در روز وجود داشت. این بار نوبت به متخصصان صنعت نفت رسید تا آستین همت را بالا بزنند. آنها توانستند ظرف مدت کوتاهی مکمل‌های جدیدی برای تولید بنزین بسازند و با پای کار آوردن ظرفیت مجتمع‌های پتروشیمی، بنزین مورد نیاز داخل را تأمین کنند. سناتورهای آمریکایی لایحه تحریم صادرات بنزین به ایران را تصویب کردند اما این اقدام آنها تقریبا هیچ تأثیر ملموسی بر زندگی مردم ایران نگذاشت. مدتی بعد مهندسان و متخصصان ایرانی با بهره‌برداری از پالایشگاه ستاره خلیج‌فارس یک گام بلند دیگر در تولید بنزین و خودکفایی ایران برداشتند. آنها حتی توانستند انحصار آمریکا در تولید کاتالیست‌های حساس را بشکنند و کاتالیست‌های پالایشگاهی مورد نیاز برای تولید بنزین با اکتان بالا را خودشان بسازند. ایرانی که قرار بود با تحریم بنزین به زانو درآید به پشتوانه توانمندی داخلی‌اش نه‌تنها به زانو درنیامد بلکه به صادرکننده بنزین نیز تبدیل شد.
این روایت‌ها را می‌شود با روایت تولید واکسن کرونا، توسعه و بهره‌برداری از فاز 11 پارس جنوبی، تعمیر و نگهداری جنگنده‌های نیروی هوایی، ساخت و پرتاب ماهواره، تولید دارو‌های نوترکیب، پیشتازی در میکروبیولوژی و کار با سلول‌های بنیادی و... تکمیل کرد. ایران اسلامی پر است از روایت‌های «خواستن و توانستن»؛ جنگ امروز، جنگ اراده‌هاست و پیروزی نصیب کسی است که بدون تردید در مسیر، تنها به هدف فکر کند.
«مذاکره نکنیم؛ چه کنیم؟» سؤال کسی است که از تحولات دهه‌های اخیر ایران کاملا بی‌اطلاع است. کسی که هنوز نمی‌داند رهبر انقلاب 28 آبان 1398 پاسخ این سؤال را خیلی صریح و شفاف داده است: «آنچه بنده می‌فهمم، این تحریم حالاحالاها هست، باید باشد و خواهد بود... راهبرد اساسی ما مصون‌سازی اقتصاد از تحریم است؛ آسیب‌ناپذیر کردن و درواقع مسلّح ‌کردن انقلاب به سلاح تولید داخلی و اراده‌ داخلی و مانند اینها. اگر توانستیم با تکیه‌ بر توان داخلی، تحریم را بی‌اثر بکنیم، آن عامل تحریم‌کننده هم از تحریم دست برمی‌دارد.»
بر همین اساس بود که رهبری 5 تیر 1403 نسبت به حضور مدیران ناکارآمد در ساختار اجرائی کشور هشدار دادند: «[بعضی] خیال می‌کنند که همه‌ راه‌های پیشرفت از آمریکا می‌گذرد؛ نه، اینها نمی‌توانند [از ظرفیت‌های کشور استفاده کنند]. این کسانی که چشم‌شان به خارج از مرزهای کشور است، این ظرفیّت‌ها را نمی‌بینند؛ وقتی ندیدند، وقتی قدرش را ندانستند، طبعاً برای استفاده‌ از آنها برنامه‌ریزی هم نمی‌کنند.» و خطاب به رئیس‌جمهور آینده ایران فرمودند: «آن کسی که دلبسته‌ آمریکا باشد و تصوّر کند که بدون لطف آمریکا نمی‌شود قدم از قدم برداشت در کشور، او برای شما همکار خوبی نخواهد بود، او از ظرفیّت‌های کشور استفاده نخواهد کرد، او خوب مدیریّت نخواهد کرد.»

سید محمدعماد اعرابی