امتیازات هفت گانه شهداء بر دیگران
راغب اصفهانى در معنى آیه «وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ» حدید/19 ، گوید: شهید را به این سبب شهید گویند كه در حال شهادت نعمتهاى آن جهان را می ىبیند. یا به واسطه آنست كه نزد خدا حاضر مى شود، چنانچه مى فرماید: «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ».
مرحوم علامه شهید مطهرى گوید: مرگى شهادتست كه انسان با توجه به خطرات احتمالى یا یقینى فقط به خاطر هدف مقدس و انسانى یا به تعبیر قرآن «فِی سَبِیلِ اللَّهِ» از آن استقبال كند. و شهادت دو ركن دارد: یكى اینكه در راه خدا باشد، دوم آنكه هدف مقدس باشد.
شهادت به حكم اینكه عملى آگاهانه ، اختیارى و هدفى مقدس است و از هر گونه انگیزه خودگرایانه، منزه و مبر می باشد، تحسین انگیز و افتخار آمیز است.
به نظر مى رسد كه كلمه «شهید» از «شهادت» گرفته شده، شهادت،شاهد و شهید به معنى گواه است براى اثبات هر حقى بعد از بینه از راه اثبات گواه، لذا شهید گواه حقانیت است.
صاحب كتاب «الفقه على المذاهب الاربعة» گوید: شهید بر سه قسم است:
* شهید دنیا و آخرت و آن شهیدى است كه در راه خدا و در میدان جنگ كشته شود.
* شهید در آخرت. و آن كسى است كه در میدان زخمى شده ولى بعد از مدتى فوت شود چنین كسى ثواب شهید را دارد؛ مانند آدم غرق شده، و یا كسى كه در غربت بمیرد. و چنانچه در روایات دارد.
«من مات غریبا كمن مات شهیدا»اینها در حكم شهیدند، یعنى در آخرت ثواب شهید را دارند.
* منافقى كه در لشكر اسلام كشته شود احكام شهید را دارد مانند (ساقط بودن غسل و كفن) اما اجر شهید را ندارد (نه در دنیا و نه در آخرت) در دو فرض اولى اختلافى بین شیعه و سنى نیست.
*مقام شهید در قرآن
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»آل عمران/169 «مپندارید كسانى كه در راه خدا كشته شده اند مرده اند، بلكه زنده اند و نزد خدا روزى داده مى شوند».
چند احتمال درمعانى زنده بودن شهدا
* زندگى جاودانه اخروى و رسیدن به نعمتهاى بهشت. لذا با این آیه به عالم برزخ و قیامت استدلال كرده اند.
* باقى ماندن نام و آثارش چون شهادت مرگ عادى نیست كه از خاطره ها برود.
* اثرش در بازماندگان به اندازه مرگ عادى نیست، یعنى اگر كسى فرزندش به بیمارى بمیرد یا در راه خدا شهید شود، در صورت دوم مصیبت سبكتر است. بدلیل اینكه خیلى از افراد كه فرزندان عزیز خود را در راه خدا داده اند با كمال آرامش تحمل مصیبت كرده اند، نمونه هاى بسیارى در جریانهاى فعلى دیده شده است مانند اینكه مادرانى در انقلاب اسلامى ایران خودشان فرزندان خود را به خاك سپردند بدون جزع و بی تابى.
«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ».بقره /154 به كسانى كه در راه خدا كشته شده اند مرده نگویید بلكه زنده اند ولى شما آن را درك نمى كنید» یعنى نه در فكر و نه در زبان، شهدا را به عنوان مرده یادآورى نكنید، و تصور ننمائید.
*مقام شهید در روایات
در روایات رسیده از پیغمبر اكرم (ص)و ائمه معصومین (علیهم السلام)اخبار بسیارى در باره شهید و فضیلت شهادت و مقام شهید وارد شده است .
* «عن الصّادق (علیه السّلام) عن رسول اللَّه (صلّى اللَّه علیه و آله) قال: «الخیر كلّه فی السّیف و تحت ظلّ السّیف و لا یقیم النّاس الّا السّیف و السّیوف مقالید الجنّة» (وسائل الشیعه، ج 11، ص 5 )
حضرت امام صادق (علیه السّلام) از پیغمبر اكرم (ص) نقل كرده كه فرمودند: «تمام خیرها و خوبیها در شمشیر و زیر سایه شمشیر است و مردم را به راستى و عدالت، چیزى جز شمشیر وادار نمی كند، و شمشیرها كلیدهاى بهشت اند».
مقصود از شمشیر نیروى دفاعى است. البته نه هر شمشیرى بلكه شمشیرى كه به فرمان خدا و رسول او به كار رود؛ چون براى اقامه عدل دو راه وجود دارد یكى آگاهى دادن به وسیله منطق و استدلال؛ و در صورت نپذیرفتن شمشیر و قدرت- چنانچه در آیه شریفه مىفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ».حدید/25 روایت را باید با قرآن تطبیق كرد و الّا ممكن است افرادى از چنین روایاتى زور مدارى را استفاده كنند. تمام خیر در شمشیر است،درصورتی که آن شمشیر در اختیار انسان كامل خیر اندیش و عادل به تمام معنى باشد.
كما اینكه در مسأله جهاد ابتدائى یكى از شرایط آن اجازه امام یا نایب اوست- البته جهاد دفاعى، این شرایط را ندارد.- لذا جباران و ستم پیشگانى كه امروز دنیا را به خاك و خون مى كشند، حالشان معلوم است. و از این جمله «و السیوف مقالید الجنة» مقام شهید معلوم مى شود.
*عن النبى (صلّى اللَّه علیه و آله): «للجنّة باب یقال له باب المجاهدین یمضون الیه فاذا هو مفتوح و هم متقلّدون بسیوفهم و الجمع فی الموقف و الملائكة ترحّب بهم قال فمن ترك الجهاد البسه اللَّه ذلّا و فقرا فی معیشته فی دینه انّ اللَّه اعزّ امّتى بسنابك خیلها و مراكز رماحها»( وسائل الشیعه، ج 11، ص5)
پیغمبر گرامى اسلام فرمود: «براى بهشت درى است مخصوص مجاهدین در راه خدا هنگامى كه بر در بهشت برسند آن در گشوده مى شود در حالى كه مجاهدین شمشیرها به كمر بسته و هنوز مردم در موقف حساب سرگردانند».
توضیح آنكه: در روایات دارد بعضى از مردم در صحنه قیامت به قدرى سرگردان مى مانند كه فریادشان بلند مى شود: ما را از این سرگردانى نجات دهید، و لو اینكه به جهنم ببرند ولى مجاهدین در راه خدا هیچ معطلى ندارند. بعد مىفرماید: «وقتى مجاهدین داخل بهشت شوند ملائكه رحمت به ایشان خوش آمد مى گویند» سپس پیغمبر اكرم مىفرماید: «كسى كه جهاد را بدون عذر شرعى ترك كند خداوند لباس ذلت را به او بپوشاند و در زندگى تنگدست و نیازمندش گرداند و دینش را از بین ببرد» یعنى به وسیله ترك یك حكم واجب، عمدا، از دین خارج مى شود.
امام صادق (علیه السّلام) فرموده: «الجهاد افضل الأشیاء بعد الفرائض» (وسائل الشیعه، ج 11، ص7)
«جهاد برترین چیزها است بعد از واجبات» یعنى بعد از نماز و روزه و سایر واجبات.
* قال الباقر (علیه السّلام): «اوّل حدود الجهاد الدّعاء الى اطاعة اللَّه من طاعة العباد و الى عبادة اللَّه من عبادة العباد و الى ولایة اللَّه من ولایة العباد»
«اول حد جهاد در راه خدا، دعوت كردن مردم است، از پیروى بندگان به پیروى نمودن خداى تعالى كه خالق بندگانست و از عبادت كردن بندگان به عبادت خدا و بیرون رفتن از حكومت خلق به حكومت خالق».
در این روایت این مطلب بیان شده است كه هر چیزى حدودى دارد، اول حدود جهاد امر به معروف و نهى از منكر است. چنان كه در روایت دارد امر به معروف سه مرحله دارد: اول با قدرت جلوگیرى از منكر كند و اگر نتوانست به زبان و گر نه به قلب از منكر بدش بیاید و الا در انجام كار زشت با او شریك است.
*خطبة امیر المؤمنین (علیه السّلام) فی یوم الحرب: «... انّ الموت طالب حثیث، لا یفوته المقیم، و لا یعجزه الهارب. انّ اكرم الموت القتل.و الّذى نفس ابن ابى طالب بیده لألف ضربة بالسّیف اهون علىّ من میتة على الفراش»( نهج البلاغه. فیض خطبه 122)
«امیر المؤمنین (علیه السّلام) در روز جنگ (به یارانش) فرمود: ... مرگ با شتاب طلب كننده است، از مرگ نجات پیدا نمى كند چه آن كس كه در خانه خود مقیم است و چه آن كس كه از مرگ فرار مى كند. بهترین نوع مرگ شهادت است قسم به كسى كه جان على بن ابى طالب در دست اوست هزار ضربت شمشیر در میدان نبرد نزد من آسانتر است از اینكه در بستر بمیرم (در این خطبه اهمیّت جهاد و شهادت معلوم مى شود).
* عن على (علیه السّلام) قال: «الإیمان على اربع دعائم على الصّبر و الیقین و العدل و الجهاد») نهج البلاغه كلمات قصار 31)
امیر المؤمنین فرمود: «ایمان داراى چهار استوانه است صبر، یقین، عدل و جهاد».
همان طور كه یك بنا و ساختمان اگر یكى از ستونهایش خراب شود قابل استفاده نیست، ایمانى كه یكى از این چهار اركان را نداشته باشد ناقص است.
*هفت امتیاز شهید
* عن علىّ بن الحسین (علیه السّلام) قال للشّهید سبع خصال من اللَّه: 1- «أوّل قطرة من دمه مغفور له كلّ ذنب 2- یقع راسه فی حجر زوجتیه من الحور العین و تمسحان الغبار عن وجهه و تقولان مرحبا بك و یقول هو مثل ذلك لهما 3- یكسى من كسوة الجنّة 4- تبتدره خزنة الجنّة بكلّ ریح طیّبة ایّهم یاخذه معه 5- ان یرى منزله 6- یقال لروحه اسرح فی الجنّة حیث شئت 7- ان ینظر فی وجه اللَّه و انّها لراحة لكلّ نبىّ و شهید» (وسائل الشیعه ج 11، ص 9 )
حضرت سجاد (علیه السّلام) فرمودند: «براى شهید هفت خصلت و امتیاز است: 1- اول قطره خونى كه از بدنش جارى شود تمام گناهانش آمرزیده مى شود. 2- همسران بهشتى اش سرش را به دامن مى گیرند و غبار از چهرهاش پاك مى كنند و به او مى گویند: آفرین بر تو باد. 3- از لباسهاى بهشتى مى پوشد. 4- خزانه داران بهشت در استقبال او با عطرهاى مینوئى و بوهاى خوش با یكدیگر مسابقه مى گذارند تا از دست كدام، گلهاى بهشتى را بگیرد 5- منزل و مكانش را در بهشت مشاهده مى كند 6- به روان پاكش مى گویند در هر جاى بهشت كه مى خواهى استراحت كن. 7- به چهره عظمت حق تعالى نگاه مى كند و آن براى پیامبر و شهیدان سبب آرامش و راحت است».
بنیانگذار جمهورى اسلام، امام خمینى- ره- در یكى از سخنرانىهاى خود به همین روایت اشاره نموده و تصریح دارند مقام شهید چقدر مهم است كه همه حجب و پرده ها برداشته مى شود و كمال مطلق را می ىبیند. چون با اختیار تمام پرده هاى مادى را بالا زده است و از پوسته آنها بیرون آمده، مال و جان و زن و فرزند و تمایلات نفسانى و همه چیز خود را در راه خدا داده است و از این مقامى بالاتر تصور نمى شود.
* منبع: ارمغان شهید: حاج شیخ عباس مخبر دزفول