۴۱ - خاطرات رفاقت چهلساله حجتالاسلام والمسلمین علی شیرازی با حاج قاسم سلیمانی- ایستاده در نبرد فرهنگی ۱۴۰۲/۰۲/۱۹
خاطرات رفاقت چهلساله حجتالاسلام والمسلمین علی شیرازی با حاج قاسم سلیمانی- ۴۱
ایستاده در نبرد فرهنگی
۱۴۰۲/۰۲/۱۹
سعید علامیان
10- مرد جبهه فرهنگی
وقتی از نیروی دریایی سپاه به نیروی قدس رفتم، با سردار سلیمانی جلسه گذاشتم تا برنامههایم را با او در میان بگذارم.
یکی از برنامهها، کتابخوانی بود. گفتم: «در نیروی دریایی، چند کتاب دفاع مقدس را مشخص میکردیم؛ مسابقه میگذاشتیم و به چهل، پنجاه نفر جایزه میدادیم. موافقی در نیروی قدس، همین کار را ادامه بدهم؟» گفت «من به هر کسی که کتاب بخواند، جایزه میدهم!» دیدم سردار سلیمانی، بیشتر از من به فکر تشویق دیگران برای خواندن کتابهای دفاع مقدس است. فکر او، کتابخوانها را چند برابر طرح من افزایش داد.
دوران جنگ، مسئول تبلیغات لشکر ثارالله بودم. اوایل سال 1366 از من خواست درباره جنگهای صدر اسلام کار کنم. با چند نفر از بچههای اهل مطالعه شروع به کار کردم.
در مورد جنگ احد و بدر و خندق و جنگهای دیگر، مطالبی را آماده کردیم.
حاجقاسم، همه آنها را میخواند، و پس از تأیید او، به صورت جزوه چاپ میکردیم و در اختیار نیروها میگذاشتیم. حاجقاسم، از همان زمان، اهل مطالعه بود.
سردار سلیمانی، سال 1375 تصمیم گرفت کنگره شهدای لشکر ثارالله را در کرمان برگزار کند. برای این کار، فقط به دستور دادن اکتفا نکرد. خودش از کرمان به حوزه هنری تهران آمد؛ جایی که بهترین کتابها را درباره دفاع مقدس منتشر میکرد و افراد حرفهای، بالای سر این کار بودند. حاج قاسم، سراغ آقای سرهنگی، مسئول دفتر ادبیات و هنر مقاومت، رفت. ساعتها با مرتضی سرهنگی، محسن مؤمنی و نویسندگان صحبت کرد. او که خود یک نیروی فرهنگی بود، با همان جدیتِ روزهای جنگ، در خط مقدم جبهه فرهنگی قرار گرفت. نویسندهها را به کرمان برد؛ آنها راتر و خشک کرد و تحویلشان گرفت؛ منابع و راوی معرفی کرد.
زمانی هم که کتابها نوشته شد، همه آنها را سطر به سطر خواند؛ دقت کرد بزرگنمایی نشده و مستند به واقعیتهای جنگ باشد. خودش برای رفع اشکالها وقت میگذاشت.
برای نویسندهها یادداشتهای تشویقآمیز میفرستاد و برای تکتک کتابها مقدمه مینوشت. کتابهای کنگره کرمان، جزء اولین کتابهای فاخر دفاع مقدس بود.
از زمان جنگ که سردار سلیمانی را شناختم، شبانهروز مطالعه میکرد. عاشق کتاب بود. سلیمانیِ فرمانده جنگ که وقت نداشت سرش را بخاراند، بهاندازه یک محقق که کارش مطالعه است، کتاب میخواند.
در بعضی سفرهای سوریه و عراق که خیلی کم میخوابید، همانجا کتاب میخواند. توی هواپیما که در راه سوریه یا عراق بودیم، به جای اینکه از این ساعات برای استراحت استفاده کند، یا ذهنش مشغول کارهای عملیات باشد، از توی کیفش کتاب درمیآورد و مشغول خواندن میشد!
یک بار حدود 50 فرمانده و مسئول سپاه با مقام معظم رهبری دیدار خصوصی داشتیم. این ملاقات، در حسینیه شماره دو برگزار شد. آقا آن روز فرمودند «من از این جلسات، زیاد دارم. قبل از جلسه، یک کتاب دفاع مقدس آماده کنید، بیاورید جلوی حسینیه. من در سخنرانی، اسم آن کتاب را میبرم. مردم، آن کتاب را میخرند.» رهبر انقلاب، در جایگاه رهبری، میگویند حاضرند برای کتاب تبلیغ بکنند. بعد فرمودند «شما فرماندهان هم از این جلسات، زیاد دارید. شما هم این کار را بکنید.»
حاجقاسم، این کار را کرد. فقط در مسائل نظامی، دنبال تدابیر آقا نبود؛ در بحث کتابخوانی و مسائل فرهنگی هم میخواست تدابیر مقام معظم رهبری را مو به مو اجرایی کند. پس از شهادت سردار سلیمانی رفتم خانه فاطمه مغفوری. گفتم «هر چه متن از حاجقاسم داری، بیاور ببینم.» گفت «سنگین است.
نمیتوانم بیاورم!» گفتم «یعنی چی سنگینه؟!» با همسرش علی تهامی رفت، از کتابخانهشان، تعداد زیادی کتاب آوردند! دیدم حاجقاسم، هر چه کتاب به آنها هدیه داده، چند سطر یادداشت هم در صفحه اول کتاب برایشان نوشته است.
همین کار را برای فرماندهان، دوستان و بچههایش هم میکرد. در سخنرانیهایش به مطالعه کتابهای دفاع مقدس توصیه میکرد.1
پانوشت:
1. در سخنرانی هفته دفاع مقدس سال 1393 گفت: «من توصیهام به آنهایی که جنگ را حس کردند، یا آنهایی که جنگ را حس نکردند، مطالعه کتابها و نوشتههای مربوط به دوران دفاع مقدس است. شاید بیشترین تأثیرات تربیتی حقیقی، در این کتب وجود داشته باشد. اگر دقت کرده باشید، در بین همه کتابهای توصیهشده مقام معظم رهبری، ایشان، بیشترین تجلیل و توصیه را نسبت به همین کتابهای دفاع مقدس دارند. شاید بتوان گفت کمتر کتابی منتشر شده و در دسترس ایشان قرار گرفته باشد و ایشان مطالعه نکرده باشند و پیرامون آن تقریظی نداشته باشند. دلیل اصلی آن هم این است که در داخل این نوشتهها، حقیقتی وجود دارد که موجب تأثیر و تأثر بسیار بالایی است.»