خاطره ای از سرلشکر شهید رشید :
دستنوشته سردار رشید یک هفته قبل از شهادت
۱۴۰۴/۰۴/۲۳
سرلشکر شهید رشید حدود یک هفته پیش از شهادت، بیقراری خود برای شهادت را به وسیله کلماتی جاودانه روی کاغذ آورد.
سردار سرلشکر شهید رشید، مغز متفکر نظامی ایران که در جنایات رژیم جعلی و موقت صهیونیستی به آرزوی شهادت رسید، یک هفته پیش از شهادت، تمنا و بیقراری خود برای شهادت را به وسیله کلماتی جاودانه روی کاغذ آورد.
به گزارش تسنیم، دستنوشته سردار رشید به شرح زیر است:
ذکر خفی ما شده است انالله و اناالیه راجعون!...فراوان...! خوشبحال شهدا!
خداکند جان این حقیر گرفته شود
بدست مبارک حضرت عزرائیل...
هرگز فکر نمیکردم اینقدر زنده بمانم! در آستانه هفتاد و دو سالگیام!
قبل از انقلاب تصور ما این بود که قبل از 30 سالگی شهید میشویم
در جنگ بهگونهای دیگر
در طی این 37 سال پس از جنگ، انبوه کارهای ستادی و قرارگاهی در این سطح (سطح راهبردی و عملیاتی) یک روز ما را رها نکرده است.
هر روزِ این سالها حقیقتاً هفتهای به لحاظ زمانی بر ما میگذرد و روز که تمام میشود، از غروب آن، به فکر ادامه کار در فردای آن میشویم.
حضورم در منزل گاه در حد یک ساعت، گاه کمی بیشتر، قبل از نماز مغرب و عشا است. (برای شام) والسلام
و به خانواده و عباس آقا میگویم، فکر کنید جانباز قطع نخاعیام و مثل آدمهای متعارف نمیتوانم وقت بگذارم، حتی نیم ساعت همکلام شدن...!
نمیدانیم سرِّ باقی ماندنمان در این دنیا در دهه سبعین چیست؟
دلم میخواهد به آن فرشته و ملکی که هر شب فرود میآید و صدا میزند: (به فرمایش رسول خدا (ص))
«یا ابنا السّبعین نودی لَکم فَاجیبوا»
بگویم: بابا! ما هنوز هم به لحاظ شرایط کاری در ردیف «ابناء العشرین! هستیم که صدا میزنید: «جِدّوا و اجتهدوا...!»
در حالی که جسم ما از «ابناء الستین!» که فرشته صدا میزند: «زرع ان حَصادُهُ» گذشته است.
(شما مانند زراعت و کِشتی هستید که درو کردنش نزدیک شده است!)
ذکر خفی ما شده است؛ انا لله و انا الیه راجعون...! فراوان...
خوشبحال شهدا!
برادر شما: رشید
15/3/1404